چه کسانی می توانند به نمایندگی از مالک معامله کنند؟
یکی از موضوعات مهم در هر معامله ای، تشخیص این نکته است که با چه کسی در حال معامله هستیم. در بیشتر موارد، افراد مستقیما و از طرف خود معامله می کنند. اما در برخی موارد ممکن است بنا به دلایلی بجای فروشنده یا خریدار، افراد دیگری به نمایندگی یکی از طرفین، معامله را انجام دهند؛ مثل کودکان که مطابق قانون، شخصا مجاز به انجام معامله نیستند.
پس تشخیص اینکه چه افرادی می توانند مستقیما معامله کنند و چه افرادی باید توسط نماینده معامله کنند، حائز اهمیت است.
انتخاب نماینده، گاهی به صورت انتخابی و قراردادی است؛ مانند انتخاب وکیل. گاهی به حکم قانون است؛ مثل ولایت پدر بر کودک. گاهی هم به حکم دادگاه است؛ مانند نصب قَیم.
در علم حقوق به این موضوع، تشخیص اَصیل از نماینده، گفته می شود.
در این نوشتار، ابتدا معنای اصیل و نماینده را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به بیان انواع نماینده و خصوصیات آنها خواهیم پرداخت.
- تعریف اصیل
- تعریف نماینده
۱-۲- وکیل
۲-۲- ولایت پدر و جد پدری
۳-۲- قَیم
۴-۲- وَصی
۱. به چه کسی اصیل می گویند؟
در علم حقوق، “اصیل” به کسی گفته می شود که شخصا جهت انجام کارهای حقوقی خود اقدام می کند. مثلا قراردادی منعقد یا معامله ای انجام می دهد. به عبارت دیگر، فرد دیگری نماینده و واسطه انجام معامله برای او نیست. در این حالت، خود شخص وارد مذاکره با طرف مقابل می شود و خواسته ها و شروط خود را بیان می کند، اسناد مالکیت به نام اوست، ورقه های معامله را از جانب خودش امضا می کند و همین شخص مسئول انجام تعهدات و پرداخت خسارات ناشی از معامله می باشد.
۲. منظور از نماینده در معاملات چیست؟
مطابق ماده ۱۹۶ قانون مدنی: «کسی که معامله میکند، آن معامله برای خود آن شخص محسوب میشود، مگر اینکه در موقع عقد، خلاف آن را تصریح کند یا بعد، خلاف آن ثابت شود.» مطلبی که از این ماده برداشت می شود این است که اگر طرف معامله در زمان عقد، مطلبی در خصوص نماینده بودن خود ابراز نکند و سندی ارائه ندهد و یا بعدا نماینده بودن وی ثابت نشود، اصیل محسوب می شود و تمامی آثار و تکالیف معامله، متوجه وی خواهد شد.
۳- انواع نماینده و خصوصیات آن ها:
۳-۱- وکیل (نماینده قراردادی) در معاملات چه کسی است؟
یکی از حالت های رایج در معاملات املاک، معامله به وکالت از جانب خریدار و یا فروشنده است. در واقع “وکیل” کسی است که در قالب عقد وکالت و در حدود اختیاراتی که موکل به او در سند وکالتنامه داده است، از طرف موکل معامله می کند و مثلا ملک او را به فروش می رساند.
موکل می تواند در وکالتنامه، اختیارات مختلفی را به وکیل اعطا کند؛ اعم از خرید، فروش، اجاره، انجام امور اداری و بانکی، دریافت پول و غیره. ولی آنچه مهم است این نکته می باشد که تمامی اعمالی که وکیل در چهارچوب وکالتنامه انجام می دهد، مسئولیت آن متوجه موکل می گردد و نه وکیل. هر چند در صورت تقصیر وکیل، موکل می تواند از بابت جبران خسارات وارده به خود، به وکیل خود رجوع کند.
۳-۲- معامله اموال کودک توسط ولی قَهری( پدر و جد پدری)
در قانون مدنی، به پدر و جد پدری “وَلی قهری” گفته می شود که صرفا شامل پدر و پدربزرگ پدری طفل می باشد. افرادی که به سن رُشد نرسیده باشند و به عبارتی سن آنها کمتر از ۱۸ سال باشد، “ولی قهری” نماینده و سرپرست آنها محسوب می شود و پدر و پدربزرگ پدری، به نمایندگی از جانب فرزند یا نوه صغیر خود معامله می کنند.
در معامله با افراد غیر رشید، باید قبل از انجام معامله، مدارک شناسایی طفل و ولی قهری بررسی و سِمت نمایندگی محرز شود. منظور از “اِحراز سمت” این است که کسی که مدعی است به نمایندگی از طرف کسی دیگر معامله می کند، باید اسناد و مدارکی که نشان دهنده نماینده بودن وی می باشد را به طرف مقابل ارائه کند. مانند وکالت نامه، قیم نامه و غیره
۳-۳- وَصی چه کسی است؟
هر شخصی می تواند در زمان حیات، در خصوص اموال خود برای بعد از فوت خود تعیین تکلیف کند که اصطلاحا به این کار وصیت کردن گفته می شود. وصیت در علم حقوق به دو شکل وصیت تملیکی و وصیت عهدی است.
در “وصیت تَملیکی” وصیت کننده در وصیت نامه خود اینگونه تعیین می کند که به عنوان مثال، بعد از فوتم، فلان آپارتمان متعلق به من، به فرزندم حسن به ارث برسد.
اما در “وصیت عَهدی” شخص وصیت می کند که بعد از فوتش، شخص دیگری (وَصی) کار مشخصی را انجام بدهد. مثلا شخص وصیت می کند که بعد از فوتش، شخص دیگری، از فرزند صغیرش مراقبت و نگهداری کند.
در خصوص وصیت عهدی، نکته حائز اهمیت این است که تا زمانی که هر یک از پدر یا جد پدری، زنده باشند، “ولی قهری” دیگر، نمی تواند برای اداره امور مالی و اموال فرزند محجور، کسی را به عنوان وصی معین نماید. به عنوان مثال تا زمانی که پدربزرگ طفل زنده است، پدر طفل نمی تواند برای او وَصی مشخص کند.
۳-۴- قیم چه کسی است؟
یکی از مسائل مهمی که گاهی افراد با آن مواجه می شوند این مسئله است که اگر هر دو ولی طفل، یعنی پدر و جد پدری فوت کرده باشند و آنها کسی را به عنوان وصی مشخص نکرده باشند، چه کسی مسئول حفظ و حراست از اموال فرزند صغیر می باشد؟ و معامله نسبت به اموال صغیری که فاقد ولی و وصی است به چه صورت است؟
برای این حالت نیز قانونگذار راهکار مشخصی را تعیین کرده است که به آن “قِیمومَت” گفته می شود. “قَیِم” به معنی سرپرست و تکیه گاه است و “قِیمومَت” به معنی سرپرستی و قیم بودن است.
در قانون امور حِسبی، کسانی که نیاز به تعیین قَیِّم دارند و اینکه چه افرادی می توانند به عنوان قیم تعیین شوند مشخص شده است.
در قانون، مَحجورین به ۳ دسته تقسیم می شوند: صغیر، سَفیه و مجنون.
مطابق قانون مدنی، در ۲ حالت برای محجورین، قیم تعیین می شود:
الف) اشخاصی که به سن ۱۸ سال نرسیده اند و پدر، جد پدری و وصی ندارند.
ب) کسانی که بعد از سن رشد، دچار جنون یا سِفه می شوند.
لازم به ذکر است که به جهت حمایت از حقوق محجورین، قانون گذار اختیارات قَیِّم را محدود تر از اختیارات سایر نمایندگان قرار داده است. به عنوان مثال، قَیِّم نمی تواند مال غیرمنقول (ملک) متعلق به محجور را بفروشد یا آن را به رهن بانک بگذارد و چنانچه نیاز به فروش ملک متعلق به محجور باشد، قیم باید ابتدا موافقت و تایید دادستان را نسبت به انجام معامله کسب نماید. در هنگام معامله با قَیِّم ، مهم ترین نکته، تشخیص قَیِّم بودن نماینده است، که با بررسی قَیّم نامه صادره از سوی دادگاه صورت می گیرد.