صلح نامه چیست و چه شرایطی دارد؟
یکی از عقود بسیار مهم و کاربردی که در قانون مدنی درباره آن صحبت شده است، عقد صلح می باشد. قانون مدنی در مواد ۷۵۲ الی ۷۷۰ به بیان احکام، شرایط و خصوصیات این عقد پرداخته است. گاهی افراد تمایل ندارد تا خود را درگیر احکام و قواعد یک عقد کنند؛ لذا می توانند بجای آن، از عقد صلح استفاده کنند. به همین دلیل بسیاری از حقوقدانان مباحث گسترده ای را در مورد این عقد مطرح نموده اند. در این مقاله قصد داریم تا خصوصیات و ویژگی های این عقد مهم را با شما به اشتراک بگذاریم.
۱. تعریف
در فرهنگ لغت معین، این عقد به معنی آشتی، دوستی، توافق و سازش ذکر شده است و در علم حقوق عبارت است از “توافق برای حل اختلافات موجود و یا اعطای امتیاز استفاده از یک مال به شخص دیگر، خواه انتقال مالکیت عین باشد یا امکان استفاده از منافع، ساقط کردن یک دین یا حق و غیره.”
در واقع دایره قرارداد صلح آنقدر وسیع و گسترده است که قانونگذار در ماده ۷۵۸ قانون مدنی بیان می کند: “صلح در مقام معاملات هر چند نتیجه معامله را که به جای آن واقع شده است می دهد لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد …” این ماده به این معنا است که نه تنها می توان با عقد صلح، به هدف هر کدام از سایر عقود رسید، بلکه سایر انواع عقود که به عقود نامعیّن معروف هستند را هم شامل می شود و می توان بجای آنها از این عقد استفاده کرد.
البته این قاعده کلی، یک استثنا دارد و آن عقد نکاح است. قرارداد خاص نکاح را فقط با تشریفات و اجرای صیغه نکاح (با بیان صیغه مخصوص) و فقط بین دو غیر هم جنس که موانع نکاح وجود نداشته باشد می توان جاری کرد، به همین دلیل نمی تواند به جای عقد نکاح از صلح استفاده کرد.
۲. ارکان عقد صلح
عقد صلح نیز مانند سایر عقود، دارای ارکان مشخص می باشد که در ادامه آنها را بیان می کنیم:
۱- مُصالِح: کسی است که مال یا حقی را به عنوان صلح به دیگری می دهد.
۲- مُتِصالِح: کسی است که مال یا حقی را از طریق صلح قبول می کند .
۳- مورد صلح: مال یا موضوعی است که مورد قرارداد صلح قرار میگیرد.
۳- مال الصُّلح: پول یا مالی که در مقابل پذیرش صلح پرداخت می شود. البته صلح می تواند به صورت رایگان نیز انجام بشود.
۳. شرایط عقد صلح
عقد صلح مانند تمامی عقود نیاز به رعایت یک سری شرایط برای صحت انجام آن دارد و همانطور که در مقاله ” شرایط اساسی صحت معامله” بیان گردید، عدم رعایت برخی از این شرایط باعث بطلان عقد، برخی دیگر باعث غیر نافذ شدن عقد و برخی دیگر نیز تاثیری در عقد ندارند که در اینجا به اختصار شرایط اساسی صحت عقد را با توجه به ماده ۱۹۰ قانون مدنی بیان می کنیم :
۳-۱- قصد و رضای طرفین
نخستین شرط از شرایط اساسی صحت معامله، قصد و رضای طرفین است. “قَصد” در لغت به معنای اراده کردن است و در علم حقوق به این معنی است که طرفین معامله، اراده بر انجام معامله داشته باشند. پس کسی که در حالت بیهوشی یا مستی معامله کند، این معامله به علت “فقدان قصد” باطل است.
“رِضا” در لغت به معنای خوشنودی است و منظور این است که طرفین معامله با میل و رضایت خود، راغب به انجام معامله باشند و با زور و اجبار وادار به معامله نشده باشند.
عقد صلح مانند تمامی عقود باید با قصد و رضای هر دو طرف ایجاد بشود. اگر بدون قصد باشد، باطل است؛ و اگر بدون رضایت طرفین باشد، غیر نافذ بوده و نیاز به رضایت طرفی دارد که به عقد اکراه شده است.
۳-۲ - اهلیت طرفین
یکی دیگر از شرایط اساسی صحت معامله، اهلیت داشتن برای انجام معامله است. اشخاص مَحجور (صغیر، سفیه، مجنون) نمی توانند شخصا در امور مالی خود دخالت کنند و این کار حتما باید توسط نماینده آنها صورت بگیرد. بنابراین دومین شرط صحت یک معامله، اهلیت داشتن هر دو طرف معامله است.
بعضی از عقود به دلیل اینکه با انجام آنها شخص در اموال خود دخل و تصرف می کند، بنابراین باید هر دو طرف از اهلیت کامل برخوردار باشند. از جمله این عقود، عقد صلح است که قانونگذار به صراحت در ماده ۷۵۳ قانون مدنی به این نکته اشاره نموده است. مطابق این ماده : “برای صحت صلح طرفین باید اهلیت معامله و تصرف درمورد صلح داشته باشند.”
۳-۳ – موضوع معامله
یکی دیگر از شرایط اساسی صحت معامله، “موضوع معامله“ است. منظور از موضوع معامله، چیزی است که مورد توجه طرفین قرار دارد و قصد طرفین یک عقد، رد و بدل کردن آن می باشد. یکی از انواع تقسیم بندی عقود و قراردادها، تقسیم به عقود مُغابِنِه ای و عقود مُسامِحِه ای است.
“عقد مُغابِنِه ای” عقدی است که در آن امکان غَبن و فریب طرف مقابل وجود دارد لذا باید نسبت به موضوع معامله علم کامل و جامع وجود داشته باشد. مثلا در عقد بیع لازم است تا اوصاف و ویژگی های مال موضوع معامله به صراحت برای خریدار مشخص شود.
اما “عقد مُسامِحِه ای” به عقدی گفته می شود که گذشت و تَسامُح در آنها نقش اصلی را ایفا می کند. بنابراین علم تَفصیلی (کامل و جامع) نسبت به موضوع معامله لازم نیست. نمونه بارز عقد مسامحه ای، عقد صلح است. در این عقد الزامی نیست که مُتِصالِح بر تمام اوصاف و ویژگی های مال موضوع عقد آگاه باشد. بنابراین مالک می تواند منافع یکی از اموال خود را بدون ذکر دقیق مشخصات آن مال با شخص دیگر صلح نماید.
۳-۴ – جهت معامله
آخرین بخش از شرایط اساسی صحت معامله، در خصوص “مشروعیت جهت معامله” است. در بند چهارم ماده ۱۹۰ قانون مدنی، از مشروع بودن جَهَتِ معامله صحبت شده است. منظور از “جهت معامله” این است که هر شخصی از انجام یک معامله، هدف خاصی را دنبال می کند. مثلا هدف خریدار ملک، می تواند سکونت در آن باشد یا اینکه آن را اجاره بدهد.
“جهت تعهد” عبارت است از اینکه هر کسی تعهدی را می پذیرد تا بتواند به چیز مشخص و معیّنی دست پیدا کند. بنابراین “جهت تعهد” هدف بلاواسطه و مستقیمی است که طرفین، عقد را به خاطر بدست آوردن آن، انجام می دهند. مثلا جهت تعهد در تمامی اجاره ها برای مستاجر بدست آوردن منافع عین ملک و استفاده از آن است و برای موجِر، جهت تعهد، دریافت اجاره بها است.
طبق قانون مدنی، نمی توان بر خلاف جهت تعهد شرط کرد، در غیر این صورت معامله باطل است. مثلا اکبر نمی تواند منافع ملک خود را با سیامک صلح عمری کند به شرط اینکه سیامک نتواند از منافع آن ملک استفاده کند. این شرط برخلاف مقتضای ذات این عقد است و معامله را باطل می کند.
در خصوص جهت معامله، قضیه متفاوت است. جهت معامله، یک امر شخصی است ولی باید مشروع باشد. یعنی اگر این هدف نامشروع باشد و در عقد بیان بشود، معامله باطل است در غیر اینصورت تاثیری در عقد ندارد. مثلا اگر هدف مُتِصالح ، تبدیل ملک به مرکز فساد یا قمار باشد و هدف خود را از خرید ملک، در زمان عقد بیان کند، معامله باطل است.
۴. انواع صلح
۴-۱- صلح در مقام رفع تنازع یا مبتنی بر تسامح
طبق ماده ۷۵۲ قانون مدنی : ” صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی، در مورد معامله و غیر آن واقع شود”. به عبارت دیگر قرارداد صلح، قراردادی است که افراد بر مبنای آن توافق می کنند بین خودشان بابت اختلاف موجود یا اختلافی که ممکن است در آینده رخ دهد صلح کنند”. این دو حالت را با ذکر مثال توضیح می دهیم:
حالت اول – برای رفع اختلافات فعلی
اکبر علیه سیامک اقامه دعوا می کند و مدعی است که مبلغ ۱۰ میلیارد ريال از وی طلبکار است. سیامک بدهکار بودن خود را می پذیرد ولی مدعی است که تنها ۵ میلیارد ريال بدهکار است. آنها می توانند به این اختلاف خود از راه عقد صلح خاتمه بدهند.
حالت دوم – برای رفع اختلافات احتمالی در آینده
کسی مالی را از دیگری می خرد و کلیه حقوق خود را از هر جهت نسبت به آن مال به دیگری صلح می کند. در این حالت بدون اینکه اختلافی در حال حاضر رخ داده باشد، در خصوص حقوق احتمالی و فرضی با یکدیگر صلح می کنند.
۴-۲ -صلح عُمْری
صلح عُمری عقدی است که بر اساس آن یک نفر حق استفاده از منافع مال خود را برای مدت عمر خود یا عمر طرف مقابل (مُتِصالِح) یا عمر شخص دیگر (ثالث)، به شخص دیگری منتقل می کند. در واقع آنچه که در صلح عُمری اتفاق می افتد، امکان استفاده از منافع یک مال (معمولا ملک) برای شخص دیگر با قید زمان می باشد.
مثلا اکبر در قالب عقد صلح عمری، امکان استفاده از منافع ملک خود را به سیامک به مدت عمر خود برقرار کند. با این عقد، ملک همچنان در مالکیت اکبر باقی می ماند، ولی تا پایان مدت عمر او، سیامک می تواند به صورت رایگان و یا با پرداخت مبلغ مشخصی از این منافع بهره مند شود.
البته این نوع عقد را می توان به صورت دیگری هم انجام داد. مثلا اکبر مالکیت ملک خود را به فرزندش پدرام منتقل می کند، ولی منافع آن را برای مدت عمر خود، برای خودش حفظ می کند. با این کار با وجود اینکه مالکیت ملک به پدرام منتقل شده ولی همچنان اکبر تا زمان حیات خودش می تواند به صورت رایگان یا پرداخت مبلغ معیّن از منافع آن ملک بهره مند شود.
در صلح عُمری، مدت قرارداد بر اساس عمر شخص معیّن در نظر گرفته می شود. همچنین لازم به ذکر است که عقد صلح عمری یک عقد لازم می باشد یعنی طرفین نمی توانند بی دلیل آن را فسخ نمایند و همچنین با جنون، سفیه شدن، حجر هر یک از طرفین نیز منحل نمی شود.
مزیت عقد صلح عمری نسبت به عقد بیع این است که با انعقاد عقد صلح عمری، شخص می تواند تا پایان عمر از اموال مورد صلح استفاده نموده و صاحب منافع آن ها خواهد بود. این در حالی است که عقد بیع باعث انتقال مالکیت مال و منافع مال می شود و طرفی که اموالش را انتقال داده است دیگر نمی تواند از آن استفاده نماید.
این عقد نسبت به وصیت این امتیاز را دارد که فرد می تواند تمام اموال خود را به شخصی که می خواهد واگذار کند و هیچ محدودیتی برای او وجود نخواهد داشت؛ در حالی که وصیت تنها نسبت به یک سوم اموال نافِذ (صحیح) است و بیشتر از آن نیاز به اجازه ورثه دارد. در صورتی که ورثه مقدار بیشتر از ثلث را اجازه ندهند، وصیت بیش از یک سوم اموال باطل می گردد. این درحالی است که صلح عمری این محدودیت را ندارد.
سوالی که ممکن است مطرح شود این است که آیا فوت طرفین تاثیری بر این عقد دارد؟ نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اگر مدت عقد تا زمان فوت مُصالِح باشد، با فوت او عقد منحل می شود و مُتِصالِح نمی تواند از منافع آن ملک نیز استفاده کند. ولی اگر به مدت عمر مُتِصالِح و یا به مدت عمر ثالثی باشد و مُصالِح فوت کند، تاثیری در این امر ندارد و مُصالِح و ورثه وی همچنان می توانند از منافع ملک بهرمند شود.
۴-۳- صلح رُقبی
نوع دیگری از صلح منافع به نام رُقبی وجود دارد. در این حالت مالک مال، منافع مال خود را برای مدت مشخصی به فرد دیگری منتقل می کند، بدون اینکه مالکیت مال تغییر کند. مثلا اکبر منافع ملک خود را برای مدت ۵ سال به سیامک منتقل می کند. در این حالت اکبر همچنان مالک مال است ولی سیامک برای مدت ۵ سال از زمان عقد، می تواند از منافع آن بهره مند شود.
۴-۴- صلح سُکنی
همانطور که قبلا بیان شد هدف از صلح می تواند رفع اختلافات یا فراهم کردن شرایط استفاده از مال برای شخص دیگر باشد. مال مورد نظر می تواند منقول یا غیر منقول باشد. اگر هدف از این عقد، سکونت در یک ملک باشد به این صلح، “حق سُکنی” گفته می شود. این نوع صلح به صورت عمری (به مدت عمر مصالح یا متصالح یا شخص ثالث) و یا به صورت رقبی (برای مدت معیّن) صورت می گیرد.
۴-۵- حبس مطلق
اگر شخصی منافع ملک خود را با شخصی صلح کند ولی در خصوص مدت زمان استفاده از آن موعد و مدتی مشخص نشده باشد، به آن “حبس مطلق” گفته می شود. این نوع از صلح (برخلاف عمری و رقبی) مدت زمان استفاده از آن تا زمان فوت مالک است، ولی برخلاف عُمری و رُقبی، طرفین می توانند قبل از پایان مدت، آن را منحل کنند.
۴-۶- صلح مُحاباتی
عقد صلح می تواند به صورت مُعَوَّض و یا غیر معوض (مجانی) واقع شود. معمولا در معاملات چیزی که افراد با یکدیگر رد و بدل می کنند، هم ارزش است, ولی در این عقد الزامی به این امر وجود ندارد و طرفین می توانند عقد صلح را به صورتی تنظیم کنند که این عوضین ارزشی کاملا متفاوت با یکدیگر داشته باشند که به این نوع از صلح، صلح مُحاباتی می گویند. مثلا اکبر ملک خود را در ازای دریافت یک تلفن همراه با پسرش صلح می کند.
۵. خصوصیات و ویژگی های عقد صلح
۵-۱- عقد رِضایی است.
یعنی برای انجام آن نیاز به انجام تشریفات خاصی نیست و همینکه مالک و طرف مقابل در خصوص آن توافق کنند، برای انعقاد آن کفایت می کند و نیازی نیست که حتما مال در اختیار مُتِصالِح قرار بگیرد تا عقد منعقد شده محسوب بشود.
۵-۲- برای حل و فصل اختلافات، عقدی لازم است.
یعنی اگر میان دو نفر دعوای حقوقی مطرح بشود و این اختلاف را از طریق عقد صلح حل و فصل نمایند، توافقات میان آنها لازم الاجرا محسوب است و دیگر نمی توانند در خصوص همان موضوع در محاکم طرح دعوا کنند مگر اینکه ابتدا بطلان یا فسخ عقد صلح را در دادگاه ثابت نمایند.
۵-۳- صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله، باطل است ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله، صحیح است.
یعنی اگر اکبر ملک خود را به سیامک بفروشد ولی معامله بنا به دلیلی باطل باشد و در خصوص اجرای تعهدات آن قرارداد با یکدیگر دچار اختلاف بشوند و برای حل آن با یکدیگر صلح کنند، این صلح به دلیل نداشتن موضوع باطل است.
اما اگر دو طرف معامله، بطلان معامله را قبول داشته باشند ولی در خصوص آثار بطلان مانند برگرداندن ملک و پول، دچار اختلاف بشوند و این اختلاف را از طریق صلح خاتمه بدهند، این توافق صحیح است.
۵-۴- طبق ماده ۷۵۸ قانون مدنی :”صلح درمقام معاملات هرچند نتیجه معامله را که بجای آن واقع شده است می دهد، لیکن شرایط واحکام خاصه آن معامله را ندارد. بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود، بدون این که شرایط واحکام خاصه بیع درآن مجری شود.”
صلح در مورد معامله، عقدی است که به جای بعضی از اعمال حقوقی می آید و اثر همان عمل حقوقی را دارد ولی احکام خاص آن را ندارد. به عنوان مثال اثر عقد بیع انتقال مالکیت مال در ازای دریافت پول است و یك سری احکام خاص خود را دارد. حال دو نفر بیع را می خواهند و تملیك را هم می خواهند ولی احکام مخصوص بیع را نمی خواهند. راه حل این است که به جای عقد بیع، عقد صلح منعقد کنند.
۵-۵- صلح می تواند در دفتر اسناد رسمی و یا به صورت سند عادی تنظیم شود. در صورتی که این عقد در دفاتر اسناد رسمی ثبت گردد، تمامی امضاها و محتویات آن رسمی و معتبر است و اشخاص دیگر، نسبت به آن نمی توانند ادعای تردید یا انکار نمایند، بلکه فقط می توانند ادعای جعل آن را مطرح نمایند.
ماده ۴۶ و ۴۷ قانون ثبت، ثبت صلح نامه را بصورت رسمی اجباری دانسته است ولی مقررات قانون ثبت، مانع قواعد قانون مدنی و بررسی صحت صلح نامه عادی در دادگاه نخواهد بود. بنابراین اگر صلح نامه تنظیمی بصورت عادی و دستی باشد، باید دادخواست تایید صلح نامه عادی به همراه الزام به تنظیم سند رسمی را در محاکم دادگستری ارائه کرد.
۶. انحلال
طبق ماده ۷۶۰ ق.م «عقد صلح همیشه لازم است اگر چه در مقام عقد جایز واقع شده باشد و بر هم نمی خورد مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله». این ماده به صراحت بیان می کند که این عقد، عقدی لازم است و نمی توان به راحتی آن را منحل کرد.
با توجه به اینکه عقد صلح می تواند به جای تمام عقود معیّن و غیر معیّن قرار بگیرد و با توجه به لازم بودن آن، بنابراین برای انحلال آن یا باید از خیارات مخصوص همان عقد استفاده کرد و یا طرفین عقد با توافق یکدیگر آن را منحل کنند که به این کار اصطلاحا “اِقاله” می گویند.