همانطور که در مقاله “چه کسانی می توانند به نمایندگی از مالک معامله کنند” به صورت کامل توضیح دادیم، یکی از موضوعات مهم در هر معامله ای، تشخیص این نکته است که با چه کسی در حال معامله هستیم. در بیشتر موارد افراد مستقیما و از طرف خود معامله می کنند، اما در برخی موارد نیز ممکن است، بنا به دلایلی بجای فروشنده یا خریدار، افراد دیگری به نمایندگی یکی از طرفین، معامله را انجام دهند. مثلا اطفال قانونا مجاز به انجام معامله نیستند و شخص دیگری به نمایندگی از اطفال اقدام به انجام معامله می نماید. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی یکی دیگر از انواع نماینده که به “قائم مقام” معروف است بپردازیم.
پس تشخیص اینکه چه افرادی می توانند مستقیما معامله کنند و چه افرادی باید توسط نماینده، اقدام به معامله نمایند دارای اهمیت است. به همین دلیل در قوانین کشور مفهومی به نام “نمایندگی” شکل گرفت که دارای انواع مختلفی است و معامله با هر یک از انواع نماینده، احکام و آثار مخصوص به خود را دارد.
همانطور که در مقالات مربوط به معامله با وکیل، قَیِّم و وَصی به تفصیل توضیح دادیم، این اشخاص در اثر قرارداد یا به دستور قاضی و یا به حکم قانون، نمایندگی و اختیار انجام معامله از طرف شخص اصیل را به دست می آورند. اما از یک جنبه دیگر، با شکل خاصی از نمایندگی مواجه می شویم که به آن “قائم مقام” گفته می شود. “قائم مقام” مفهومی است که در جهت احترام به یک قرارداد موجود و لزوم تداوم آن و اجرای تعهدات ناشی از قرارداد، به حکم قانون شکل گرفته و بوجود آمده است.
۱- قائم مقام چه کسی است
قبل از تعریف قائم مقام و برای درک بهتر جایگاه او بهتر است تا ابتدا به تعریف کوتاهی از اصل” نیروی الزام آور عقد” بپردازیم.
مطابق این اصل هر قراردادی که منعقد می شود – چه عقد لازم باشد و یا عقد جایز– دارای حقوق و تکالیف مخصوص به خود است و برای استحکام روابط حقوقی افراد و جلوگیری از هرگونه بی ثباتی در قراردادها و اجرای آنها لازم است تا افراد نتوانند به هر بهانه ای از انجام تعهدات خود شانه خالی کنند؛ چراکه در غیر این صورت، این عدم ثبات می تواند به ایجاد بی نظمی و هرج و مرج دامن بزند. یکی از مواردی که از همین اصل ریشه گرفته، مفهوم قائم مقام است.
“قائم مقام” شخصی است که به جانشینی دیگری، دارای حقوق و تکالیف او می شود. به عبارت دیگر، بنا به شرایط خاصی، یک فرد، جایگزین یکی از طرفین قرارداد شده و قرارداد همچنان ادامه خواهد داشت. مطابق تعریفی که مرحوم دکتر کاتوزیان ارائه داده اند، “قائم مقام کسی است که به طور مستقیم یا بوسیله نماینده خود در انعقاد قرارداد شرکت نداشته، ولی به سبب انتقال حقی از دارایی یکی از طرفین، آثار قرارداد دامنگیر او شده است.”
بنابراین رکن اصلی و تفاوت مهم آن نسبت به سایر نمایندگان مانند وکیل و قَیِّم در همین نکته است که قائم مقام، جایگزین یکی از طرفین معامله می شود اما در سایر نمایندگان مانند وکیل و قَیِّم ، فردی بجای اصیل معامله را امضا می کند و اصیل همچنان جز طرفین قرارداد بوده و آثار قرارداد دامن گیر او می باشد و این اصیل است که مسئول انجام تعهدات می باشد.
۲-انواع قائم مقام
پس از بیان تعریف نماینده و قائم مقام و تفاوت میان آنها به بیان انواع آن می پردازیم:
۲-۱- قائم مقام عام (قهری یا غیر قراردادی)
“قائم مقام عام” کسی است که بدون اراده، جانشین شخص دیگری می شود و تمام یا بخشی از اموال دیگری به او منتقل می شود. مثلا زمانی که فردی فوت می کند، مطابق قانون بخشی از اموال متوفی به هر وارث منتقل می شود.
بنابراین اگر شخصی ملک خود را به دیگری اجاره دهد و در طول مدت اجاره فوت کند. در اینصورت ورثه متوفی، جانشین متوفی در عقد اجاره می شود و عقد همچنان ادامه می یابد و از زمان فوت، ورثه متوفی جایگزین پدر خود شده و به عنوان موجر دارای تمام حقوق و تکالیف قراردادی هستند.
۲-۲- قائم مقام خاص (قراردادی)
“قائم مقام خاص” نوع دیگری از قائم مقامی است که در معاملات مشاهده می شود و شخص با رضایت و اراده خود جایگزین شخص دیگری می گردد. به این صورت که یکی از طرفین معامله، حقوق و تعهدات خود را به شخص ثالثی منتقل می کند و از آن زمان به بعد، فرد جدید جایگزین او در معامله است.
مثلا وحید ملک خود را به علی اجاره می دهد و در طول مدت اجاره ملک خود را به مسعود می فروشد. فروش ملک هیچ تاثیری در عقد اجاره ندارد و اجاره همچنان پابرجا باقی می ماند اما از این زمان به بعد، وحید هیچ حق و تکلیفی نسبت به عقد اجاره ندارد و مسعود به جانشینی و قائم مقامی وحید، جایگزین او در قرارداد اجاره شده و موجر محسوب می شود.
تفاوت اصلی بین دو نوع قائم مقام که گفته شد، اراده افراد در جایگزین شدن است. “قائم مقام عام” بدون اینکه در این خصوص رضایت داشته باشد، جایگزین اصیل می شود. اما “قائم مقام خاص” اصولا با علم به موضوع و بررسی شرایط، جایگزین اصیل می شود. اما وجه مشترک هر دو نوع آنها، در این است که حقوق و تکالیف قراردادی، متوجه قائم مقام می شود و از این زمان به بعد او مسئول انجام تعهدات است.