در قسمت اول از سلسله مطالب مربوط به معامله با وکیل مالک، در خصوص شناخت معاملات وکالتی، انواع وکالت و خصوصیات و ویژگی های هر یک از آن پرداختیم. در قسمت دوم مطلب معامله با وکیل مالک، به بررسی وکالتنامه و مطالب درج شده در وکالتنامه و بررسی آثار هر یک پرداختیم. در قسمت سوم، به بررسی روش های انحلال وکالتنامه و آثار آن بر معاملات وکالتی و حدود مسئولیت وکیل و موکل در قبال طرف معامله می پردازیم.
۳-۱- شرایط عزل وکیل
یکی از شیوه های به پایان رسیدن وکالت، عزل وکیل از سوی موکل است.
در علم حقوق، عقود و قرارداد ها به دو دسته تقسیم می شوند: الف) عقد لازم ب) عقد جایز.
“عقد لازم” عقدی است که طرفین اصولا نمی توانند آن را برهم بزنند و ملزم به انجام آن هستند. مانند عقد بیع، عقد اجاره و عقد صلح.
در مقابل آن “عقد جایز” قرار دارد و آن عقدی است که با وجود اینکه طرفین ملزم به اجرای مفاد آن هستند، اما هر یک از طرفین می توانند در هر زمانی و بدون نیاز به دلیلی خاصی آن را برهم بزنند. مانند عقد جعاله، عقد هبه و عقد وکالت که همگی جز عقود جایز هستند.
بنابراین در عقد وکالت، موکل می تواند بدون نیاز به رضایت وکیل، او را عزل و برکنار کند. اما با وجود اینکه وکالت عقد جایز است و موکل می تواند او را برکنار کند، ممکن است که موکل، اختیار عزل وکیل را از خود سلب کرده باشد که اصطلاحا به این نوع وکالت، “وکالت بلا عزل” گفته می شود.
معمولا زمانی وکالت بصورت بلاعزل داده می شود که مالک، ملک خود را به کسی فروخته باشد و از آنجائی که برای تنظیم سند باید یکسری کارهای اداری انجام شود، به خریدار وکالت می دهد تا خودش این کارها را پیگیری کند و در وکالتنامه حق عزل وکیل را از خود ساقط می کند.
در وکالت بلاعزل، با وجود اینکه موکل نمی تواند وکیل را عزل کند اما همچنان می تواند قبل از فروش ملک از جانب وکیل، خود شخصا ملک را به فروش برساند و با این کار، مانع از معامله وکیل بشود. لازم به ذکر است چنانچه وکیل از عزل خود باخبر نشده و آن ملک را پس از عزل شدن، با کسی معامله کند، معامله صحیح می باشد.
۳-۲- تاثیر استعفای وکیل بر معامله
یکی دیگر از راه های اتمام وکالت، استعفای وکیل است. اگر وکیل بعد از انجام معامله استعفا بدهد، معامله صحیح است و موکل کماکان مسئول انجام تعهدات مبایعه نامه می باشد. به بیان دیگر با استعفای وکیل، با وجود اینکه موضوع وکالت منتفی می شود اما معامله ای که قبلا منعقد شده است، صحیح است و موکل مسئول انجام تعهدات می باشد.
۳-۳- تاثیر حجر یا فوت وکیل و موکل
از دیگر از راه های انحلال وکالت؛ محجور شدن یا فوت موکل یا وکیل است.
حجر یا فوت موکل قبل از انجام معامله از سوی وکیل، می تواند زمینه ساز ضررهای مالی فراوان برای خریدار باشد. زیرا با محجور شدن یا فوت موکل، وکالت نامه از همان زمان، اعتبار خود را از دست می دهد و اگر وکیل، ملک موکل را پس از زمان حجر یا فوت موکل بفروشد، معامله صحیح نبوده و اصطلاحا “معامله فُضولی” محسوب می شود و تابع احکام و قواعد معاملات فضولی می باشد.
بنابراین در زمان عقد، بررسی اجمالی وضعیت حجر یا فوت موکل موضوع مهمی است.
زیرا ممکن است موکل در فاصله بین اعطای وکالت تا زمان انعقاد عقد، محجور یا فوت شده باشد و وکیل بدون توجه به این موضوع که وکالتنامه اعتبار خود را از دست داده است اقدام به انعقاد معامله به وکالت از جانب فروشنده نماید که نتیجه آن انجام معامله ای باطل است که می تواند سرمایه شخص خریدار را بر باد بدهد.
بنابراین اگر وکالتنامه چندین سال قبل از انجام معامله تنظیم شده باشد و موکل به هنگام اعطای وکالت سن زیادی داشته، به نحوی که هنگام انعقاد معامله، به جهت کهولت سن فروشنده، عادتا احتمال زوال عقل و فوت وی برود، بهتر است به هنگام معاملات بزرگ و سنگین، به نحوی با ارتباط گرفتن با فروشنده (موکل) یا اطرافیان وی، از فوت و حجر احتمالی مالک اطلاع پیدا کنیم و سپس اقدام به انجام معامله وکالتی نماییم.